Pronunciation

ɢæsæd

Origin

herbal

Common Name

Garden cucumber

SciName1

Cucumis sativus

SciName2

-

Weight

Common Name

خيار خوراكي

Text Expression

به فتح قاف و ثای مثلثه و دال مهمله اسم عربی خیار مأکول است و به شیرازی خیار دراز و خیار بالنگ و به خراسانی خیاربادرنگ و به هندی کهیرا و به فرنگی کوکوابرس نامند.

Synonyms

فارسی: خیار
شیرازی: خیار دراز
شیرازی: خیار بالنگ
خراسانی: خیاربادرنگ
هندی: کهیرا
فرنگی: کوکوابرس
هندی: لوتن کهیرا

Text Identity

ثمر نباتی است از قبیل نجم و بیاره و بر مجاور خود می پیچد و بر زمین نیز پهن می گردد و برگ آن پهن و مشرف بزرگتر از برگ قثاء مزغب و شاخه های نورسته و نازک آن نیز مزغب و ثمر آن انواع است یعنی سفید و نازک طولانی و آن را مصری و شامی نامند و از این نوع در بعضی جاها طولانی تا به یک ذرع درست می شود و لحم آن زیاده و مغز و تخم آن کم و ریزه و نوعی سبز مخطط و از این نوع در بعضی جاها طولانی تا به یک ذرع دست می شود لحم آن زیاده و مغز و تخم آن کم و ریزه و نوعی سبز مخطط و از این نیز آنچه طولانی و کوچک است نازک و لطیف و آن را نیز شامی و مصری نامند و آنچه بزرگ و سخت مایل به استداره و ضخیم و مغز و تخم آن زیاده‌تر و بزرگتر آن را بلدی نامند و نیز در بنگاله نوعی دیگر می شود اکثر ثمر آن مدور و بعضی اندک طولانی و پوست آن خشن و لحم آن کم و تخم آن زیاده و نورس کوچک آن نازک و پخته آن سخت و تخم آن بزرگ و این را به هندی لوتن کهیرا نامند و در زمستان و تابستان نیز به هم می رسد و این دو نوع در گرما و در همه انواع آن اکثری شیرین و بعضی اندک تلخ می باشد و جمله انواع آن غلیظ‌تر از قثاء و بعد از رسیدن زرد و مغز آنها‌ترش و لحم آنها صلب می گردد و بعضی مردم لحم صلب آن را مانند کدو پخته می خورند و از کدو غلیظ‌تر و بطی الهضم‌تر و نفاخ‌تر است و بهترین قثد کوچک نازک آنست و بدترین آن متوسط در صغر و کبر و صلب و کرم زده آن که به فارسی عوام شفته زده و شفته دار نامند زبون.

Text Mizaj

سرد و تر در دوم.

Text Actions And Medicinal Uses

*اعضاءالرأس* جهت صداع حار خوردن و ضماد کردن و مالیدن قاش و یا کف آن بر پیشانی و نیز استشمام پاره کرده آن و یا آب‌ تر و تازه آن به عنوان لخلخه جهت انعاش ارواح نفسانی و حیوانی و اکثر امراض حاره حاده دماغیه و رفع بی خوابی مفید.
*اعضاءالغذاء و النفض و غیره* آشامیدن آن جهت اکثر حمیات حاره حاده و تسکین حرارت صفرا و خون و التهاب احشا و دفع تشنگی و تفتیح سده جگر و ادرار بول و اخراج حصات و رفع یرقان و ضعفی که از اسهال حار مفرط به هم رسیده باشد نافع و آشامیدن آب آن تا چهل و پنج مثقال با ده درم شکر سلیمانی یعنی نبات جهت اسهال مره صفراوی که در معده و امعا موجود باشد و اخلاط محترقه صفراویه و سوداویه و جهت حمیات حاره حاده و یرقان و به دستور آب خیار رسیده زرد شده‌ ترش قوت اسهال آن زیاده از نارسیده آن و چون قدری قرنفل را در آب آن بخیسانند یک شبانه روز و یا در جرم آن فرو برند و یک شبانه روز بگذارند پس روز دیگر افشرده بیاشامند با ماءالعسل جهت نیکویی رنگ رخسار و تفتیح سدد و تحلیل ریاح غلیظه و دفع مواد حاره و خفقان در یک روز مؤثر و نطول مطبوخ آن مانع تولد قمل و در حدیث است که آشامیدن آب مطبوخ پوست خیار تازه در آب سه روز متوالی رافع یرقان است و خوردن خیار محرورین را موافق

و مغز خیار نارس الطف و ابرد از لحم آن و لحم آن نفاخ و تقیل و دیر هضم و مغز رسیده‌ ترش آن ابرد و ارطب و جهت اکثر منافع مذکوره از اطفای حرارت و لهیب صفرا و تشنگی و ادرار نمودن بول و غیرها انفع و سریع الفساد و ضماد مغز و تخم آن جهت التهاب معده و احشا و تحلیل ورم حار و جرب و حصف و شری و خارش بدن و نرمی جلد و رفع خشونت آن و بر پشت زهار رافع احتباس بول و عسر آن و ادرار قوی آورد خصوص در اطفال و مغز تلخ آن در این امر اقوی است از شیرین آن و ضماد آن با بوره و عسل نیز جهت تحلیل ورم نافع. آشامیدن دو مثقال و نیم پوست خشک کرده آن جهت رفع عسر ولادت و سهولت وضع حمل مؤثر. و تخم آن سردتر از تخم قثاء و از آن بهتر و بعیدالتعفن و با قوت محرکه مواد ساکنه و مدر بول و مخرج صفرای سوخته با ادرار و جهت وجع ریه و قرحه آن و حرقه البول و ورم کبد و طحال حارین و حمیات حاره نافع.

و آشامیدن آب برگ آن به قدر دو سه مثقال با دو چندان بول صاحب طحال جهت تحلیل طحال آن مجرب و بعضی در مبرودالمزاجان قلیلی آب زنجبیل تازه نیز داخل می کنند و دهن الخیار که آب رسیده زرد آن را گرفته با روغن کنجد و یا زیت طبخ نمایند تا روغن بماند در جمیع افعال ضعیف‌تر از روغن کدو است و ماءالخیار نیز مانند ماءالقرع است که در خمیر آرد جو گرفته پس در گل و در تون حمام و یا در تنور طبخ نمایند پس آب آن را گرفته بنوشند جهت امراض حاره و حمیات صفراویه حاده و دق نافع و خوردن خیار نازک با نمک و با قشر بهتر از بی قشر آن است زیرا که زودتر از معده می گذرد و در آن نمی ماند که نفخ نماید و متعفن گردد به خلاف بی قشر آن و کسی که مقشر آن را‌ ترجیح داده غلط کرده

Text Substitute

-

Text AdverseEffect

و مضر مبرودین و عصب معده و الیاف آن و خام کننده غذا و مولد خلط خام و نفخ و قراقر و درد تهیگاه و چون در معده فاسد گردد مولد خلط سمی شود با طعام و بعد از آن خوردن خصوص اغذیه غلیظه مانند آش ماست و آش غوره و امثال آن مضر،

مضر زنان حوامل بی وقت
و جمع آن با شیر زبون و موجب فالج در مبرودین است

Text Refinement

مصلح آن در محرورین سکنجبین و در مبرودین زبیب و نانخواه و عسل و معاجین حاره مانند کمونی و فلافلی

Text Dosage

از تخم آن تا پنج درم

قثد

ColdDNSColdMaxFourthColdMedFourthColdMinFourthColdMaxThirdColdMedThirdColdMinThirdColdMaxSecondColdMedSecondColdMinSecondColdMaxFirstColdMedFirstColdMinFirstSlightlyColdBalancedInHotnessColdnessSlightlyHotHotMinFirstHotMedFirstHotMaxFirstHotMinSecondHotMedSecondHotMaxSecondHotMinThirdHotMedThirdHotMaxThirdHotMinFourthHotMedFourthHotMaxFourthHotDNSDryDNSDryMedFourthDryMaxThirdDryMinThirdDryMedSecondDryMaxFirstDryMinFirstBalancedInWetnessDrynessWetMinFirstWetMaxFirstWetMedSecondWetMinThirdWetMaxThirdWetMedFourthWetDNS
herbal
Similar Drug:
ID Drug Name Pronunciation Status
1278 قثد ɢæsæd